یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

تو را ... تو را کم دارم این روزها ...

چیزی کم دارم !

حس غریب گم شده ای

نزدیک؛

مثل اشک به گونه هایم

و دور ؛

مثل فاصله ... من ... تو ... آرزوها !

چیزی کم دارم

شبیه هوس کردن اقاقی

در زمستانی سرد !

لمس یک رویای محال

پس از آه حسرت آلود بیداری !

و چشم های تو

نشانی از گم شده ام دارد

اندوهی که می شناسم اش !

دستی به شانه ام می گذاری

شاید این مرده

به تلقین : « دوستت دارم»

جان بگیرد !

اما من سردم است،

هوای مــــــردادی خنده ای ،

نگاه باران زده ای ،

سلام ساده ای ،

دل بیقراری ،

چیزی را

کم دارم

که در روزمرگی ها گم شد ...

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:هوس,محال,رویا,حسرت,ارزو,حسرت,ساده,بیقرار,مرگ,سلام,
  • ميخوام گريه كنم.....

    برام دعا کن عشق من،همین روزا بمیرم
    آخه دارم از رفتنت بدجوری گريم می گیرم
    دعا بکن که این نفس تموم شه تا سپیده
    کسی نفهمه عاشقت چی تا سحر کشیده
    این آخرین باره عزیز،دستامو محکم تر بگیر
    آخه تو که داری میری به من نگو بمون نمیر
    تو میریو یه باغ سبز،درش به روت بازه هنوز
    من باغ سوختم نازنین،باشه برو با من نسوز
    اگه یه روز برگشتیو گفتن فلانی مرده
    بدون كه زیر خاک سرد،حس نگاتو برده
    گریه نکن برای من قسمت ما همینه
    دستامو محکم تر بگیر لحظه ی آخرینه!

    .............

    خدایا دگر خسته شدم...امشب نا امید نا امیدم....
    فردا صبح...
    برای بیدار کردنم...اصراری نیست...
    بیدارمم نکردی بهتر...
    ميخوام كه بميرم....خودت كه ميدوني خدا هم تنهام هم شكست خورده....خودت كه ميبيني دارم هم دارم مينويسم و هم دارم گريه ميكنم......
    چي ميشد اگه فردا بيدارم نكني خدا....!!!

    شب بخیر خدا............

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:خسته,خدا,مرگ,خاک,سرد,فلانی,مرده,نفس,سپیده,سحر,
  • تلنگر........

    بگذار کس دیگری تو را تحسین کند، نه دهان خودت، یک غریبه، نه خودت.


    هر چه حقیقت دارد، هر چه افتخار آفرین است، هر چه حق است، هر چه پاک

    است، هر چه دوست داشتنی است، هر چه با شکوه است، اگر فضیلتی هست

    اگر چیزی در خور ستایش هست، به آنها فکر کنید.ملکوت خداوند در درون شماست

    .حقیقت شما را آزاد خواهد کرد.


    هیچکس خدا را ندیده ، اما اگر ما یکدیگر را دوست بداریم، او در ما ساکن خواهد

    شد عشق او در ما به کمال خواهد رسید .هر کاری كه انجام می یابید، با قدرت

    انجام دهید.


    شاد بودن شما را سلامت نگه میدارد،مدام افسرده بودن، مرگ تدریجی است.در

    عشق ترس نیست. بلکه عشق کامل ترس را می زداید.


    خداوند از شما چه میخواهد، جز اینکه عدالت برقرار کنید، مهربانی را دوست بدارید


    و با خدای خود فروتن باشید؟خدا عشق است .

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:فروتن,شاد,سلامت,مرگ,تدریجی,ترس,عشق,تحسین,افتخار,حقیقت,ساکن,عدالت,ملکوت,ستایش,غریبه,
  • بخوان غم نامه ام را بعدمرگم

    خرابم گیج وگنگم دست وپابند

    من و شیدایی وغوغای پیوند...



    پشیمانی دگر سودی ندارد

    بهای خستگی هایم بگو چند؟





    اگرعطار باشم درره عشق

    به هرجا میروم الا سمرقند





    ندارم طاقت دوری ولیکن

    چگونه میشود از عشق دل کند؟



    به هرکس طعنه میزد منطق من

    که دلداده نباشد لایق پند



    رها از آتش عشقت شدم تا

    بیافتم هرطرف مانند اسپند



    بخوان غم نامه ام را بعدمرگم
    که پابند توباشد باتو خرسند....

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:عشق,طاقت,بها,خستگی,شیدا,غوغا,گنگ,شیمانغم,مرگ,عاشقنه,شعر,ادب,ناب,
  • یکی در مرگ میرقصد

    اگر چه زندگی‌ روزمره فکر ، روح و روان ما را در خود فرو برده


    ولی‌ یاد بزرگانی را زنده می‌کنیم که هشت سال بی‌ ادعا جنگیدن


    تا ما و نسل‌های بعد ، ایرانی باشند ، کسانی‌ که اگر نبودند


    شاید امروز ما به همین زبان فارسی هم صحبت نمی‌کردیم


    یاد تمام شهیدان و جانبازان "خالص" جنگ جاودانه باد.







    فرق است میان دو پوتین

    یکی در رق.ص می میرد


    یکی در مرگ می رق.صد!!!


    ماندگاری پوتین در رسانه بود و


    ماندگاری حماسه


    در پوتین برادرم

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:رقص,جانباز,شهید,پوتین,فارسی,جنگ,بی ادعا,ایران,حماسه,مرگ,
  • دست هایت درد هایم را تسلا میکند

    بر مزارم گریه کن اشکت مرا جان میدهد


    بوسه هایت بوی عشق بوی باران میدهد


    دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا


    دست هایت درد هایم را تسلا میکند....................................................................خدایا ،

    به من زیستنی عطا کن ،

    که در لحظه مرگ ،

    بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ،

    حسرت نخورم .

    و مردنی عطا کن ،

    که بر بیهودگی اش ، سوگوار نباشم .

    بگذار تا آن را من ، خود انتخاب کنم ،

    اما آن چنان که تو دوست داری .

    « چگونه زیستن » را تو به من بیاموز ،

    « چگونه مردن » را خود خواهم آموخت !

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:بیهودگی,حسرت,عطا,سوگوار,قبر,زیستن,مردن,انتخاب,دکتر,شریعتی,مرگ,اشک,,
  • اس ام اس فلسفی91

    ارزش پدر پس از مرگش معلوم میشود و ارزش نمک پس از تمام شدن . . .


    .


    .


    .


    همه روزه هزاران سیب در اطراف ما به زمین می افتد


    اما آنچه وجود ندارد ، دیدگاه نیوتن است . . .

    پیامک فلسفی ۹۱


    عشق مانند یک ساعت شنی است که هرچه در مغز است به درون قلب می ریزد . . .


    .


    .


    .


    بغض هایت را برای خودت نگه دار


    گاهی سبک نشوی ، سنگین تری . . .


    .


    .


    .


    جملات زیبای فلسفی


    برای اشتباه کردن انسان باشید


    و برای بخشیدن خدا . . .


    .


    .


    .


    سیاه پوستی که دلش سفید است


    از سفید پوستی که دلش سیاه است ، روسفیدتر است . . .


    .


    .


    .


    جملات بزرگان


    مترسک ، عروسک زشتی است که از مزرعه مراقبت میکند


    و آدمی مترسک زیبایی است که جهان را می ترساند . . .


    .


    .


    .


    سخنان قصار بزرگان


    برای یک زن بیست سال طول می کشد تا از پسرش مردی بسازد


    اما یک زن دیگر ظرف بیست دقیقه او را خر می کند !


    (هلن رولند)


    .


    .


    .


    جدیدترین اس ام اس های فلسفی ۹۱


    کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم . . .


    .


    .


    .


    اس ام اس و پبامک فلسفی ۹۱


    شهریاری که نداند شب مردمانش چگونه به صبح میرسد


    گورکَن گمنامی است ، که دل به دَفن دانایی بسته است . . .


    .


    .

    javahermarket

    من پاکباز عاشقم از عاشقان تو

    این عشق ماندنی

    این شعر بودنی

    این لحظه های با تو نشستن

    سرودنی است

    این لحظه های ناب

    در لحظه های بی خودی و مستی

    شعر بلند حافظ تو ستودنی ست

    این سر نه مست باده

    این سر که مست مست دو چشم سیاه توست

    اینک به خاک پای تو می سایم

    کاین سر به خاک پای تو با شوق سودنی ست

    تنها تو را ستودم

    آن سان ستودمت که بدانند مردمان

    محبوب من به سان خدایان ستودنی ست

    من پاکباز عاشقم از عاشقان تو

    با مرگم آزمای

    با مرگ اگر که شیوه تو آزمودنی است

    این تیره روزگار در پرده غبار دلم را فرو گرفت

    تنها به خنده

    یا به شکر خنده های تو

    گرد و غبار از دل تنگم ستودنی ست

    در روزگار هر که ندزدید مفت باخت

    من نیز می ربایم

    اما چه ؟

    بوسه بوسه از آن لب ربودنی ست

    تنها تویی که بود و نمودت یگانه بود

    غیر از تو هر که بود هر آنچه نمود نیست

    بگشای در به روی من و عهد عشق بند

    کاین عهد بستنی این در گشودنی ست

    این شعر خواندنی

    این شعر ماندنی

    این شور بودنی

    این لحظه های پرشور

    این لحظه های ناب

    این لحظه های با تو نشستن

    سرودنی ست

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:روزگار,شکر,خدا,تیره,مفت,مرگ,مست,شوق,خاک,حافظ,مست,شعر,ماندنی,سرودنی,مستی,باده,تنها,لحظه ناب,
  • عشق

    مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.

    آنها عاشقانه یکدیگررا دوست داشتند


    زن جوان : یواش تر برو من می ترسم


    مرد جوان : نه این جوری خیلی بهتره


    زن جوان : خواهش می کنم من خیلی می ترسم


    مرد جوان: خوب اما اول باید بگی خیلی دوستم داری


    زن جوان: دوستت دارم حالا می شود یواش تر برونی؟


    مرد جوان : مرا محکم بگیر


    زن جوان : خوب حالا می شه یواش تر بری؟


    مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت مرا بر داری و روی سر خود
    بگذاری اخه نمی تونم راحت برونم اذیتم می کنه.


    روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود.

    برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید.

    در این حادثه که به دلیل بریدن ترمز موتور رخ داد یکی از دو سرنشینان زنده ماند و دیگری در گذشت
    مرد جوان از خالی شدن ترمز اگاهی یافته بود.

    پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند
    با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای اخرین بار دوستت دارم از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:زن,جوان,خواهش,ترس,محکم,داستان,عشق,عاشقانه,سوار,موتور,دل,شب,یواش,عاشق,سیکلت,مرگ,ترمز,برخورد,,
  • دور نشو

    من آرزومند دهانت هستم ، صدايت ، مويت

    دور نشو
    حتي براي يك روز
    زيرا كه …
    زيرا كه …
    - چگونه بگويم –
    يك روز زماني طولاني ست
    براي انتظار من
    چونان انتظار در ايستگاهي خالي
    در حالي كه قطارها در جايي ديگر به خواب رفته اند !

    تركم نكن
    حتي براي ساعتی
    چرا كه قطره هاي كوچك دلتنگي
    به سوي هم خواهند دويد
    و دود
    به جستجوي آشيانه اي
    در اندرون من انباشته مي شود
    تا نفس بر قلب شكست خورده ام ببندد !

    آه !
    خدا نكند كه رد پايت بر ساحل محو شود
    و پلكانت در خلا پرپر زنند !

    حتي ثانيه اي تركم نكن ، دلبندترين !
    چرا كه همان دم
    آنقدر دور مي شوي
    كه آواره جهان شوم ، سرگشته
    تا بپرسم كه باز خواهي آمد
    يا اينكه رهايم مي كني
    تا بميرم !

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    تو را ... تو را کم دارم این روزها ...

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا